پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶
افق های پیش روی جبهه انقلاب(1)

گفتمان سازی فراتر از شعار

انتخابات اردیبهشت ماه سال 1396 هرچند با شکست ظاهری جبهه انقلاب اسلامی به پایان رسید، اما ظرفیت های عظیمی را در این جریان ایجاد و همگرا ساخت که می تواند نوید بخش آینده ای روشن و موفق برای بدنه مردمی پایبند به ارزش های امام راحل و مقام معظم رهبری باشد؛ به شرط آنکه اصلاحاتی ساختاری، محتوایی و عملکردی در این جریان اصیل و توانمند به وجود آید و کاستی های موجود را برطرف سازد.

در مجموعه یادداشت هایی تحت عنوان «افق های پیش روی جبهه انقلاب» ضمن نگاهی به شرایط آینده جبهه انقلاب اسلامی، ملزومات حرکت رو به پیشرفت این جریان را مرور می کنیم.

مسئله اول؛ گفتمان

نهضت اسلامی مردم ایران از بدو شکل گیری در سال 1342 همواره شعارهای کلیدی و روشنی را به عنوان خط مشی و راهبرد خود مطرح ساخته و توانسته جریان عظیمی از مردم ایران اسلامی و به تبع آن جهان اسلام را با خود همراه سازد. شعارهایی که سال 57 در سه عبارت محوری «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» خلاصه شد و نهضت مردم مسلمان ایران را به رهبری خمینی(ره) کبیر به ثمر نشاند.

امروز اما جبهه انقلاب پس از گذشت 4 دهه از عمر انقلاب اسلامی با مسائلی جدید رو به روست و موظف است این مسائل را با آرمان های اصیل انقلاب اسلامی تطبیق داده و در قالب گفتمانی متقن، اجرایی و قابل فهم برای عامه مردم عرضه کند.

مسائلی هم چون اقتصاد مقاومتی، مدیریت جهادی، فرهنگ انقلابی، حمایت از مستضعفین، عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی و ... تا کنون در قالب شعارهایی از سوی عناصر جریان انقلاب در گوشه و کنار مطرح شده، اما همه آن ها نیاز به تفسیر دقیق، سند سازی و تبیین عمومی دارد و تنها در این صورت می تواند به مولفه هایی قابل فهم و پذیرش برای عامه مردم تبدیل شود.

از سوی دیگر نسبت جبهه انقلاب با مسائلی هم چون هنر، آزادی، ابزارهای نوین رسانه ای، حقوق بشر و ... باید به گونه ای دقیق تبیین و تفسیر شود تا نه تنها هواداران این جریان به منظومه منسجمی از گفتمان قابل دفاع دست یابند که طیف خاکستری جامعه نیز باور کنند با جریانی دارای برنامه و نظر در حوزه های مختلف مواجه هستند.

آنچه تا کنون در حوزه گفتمان سازی از جبهه انقلاب شاهد بوده ایم، بیشتر معطوف به طرح شعارها و بیان نکاتی پراکنده بوده، در صورتی که نیاز امروز تعریف دقیق نظرات کلان و انسجام بخشی به آن هاست.

ظرفیت های انسانی ارزشمند در جریان انقلابی حضور دارند که در صورت تقسیم وظایف و ساختار سازی مناسب می توانند این مسیر را پیگیری کنند و به نتیجه برسانند.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 10:2 | | لينک به اين مطلب
جمعه ۲۲ مهر ۱۳۹۰
يک بام و دو هواي مديريت سينماهاي مشهد
 
يک بام و دو هواي مديريت سينماهاي مشهد
 

 شنيدن خبر اعلام فراخوان مزايده ۲سينماي شهر قصه و بهمن مشهد و احتمال تغيير کاربري آن ها نه تنها از حال و روز نامناسب سينماهاي پير مشهد حکايت مي کند که نکاتي را نيز در زمينه «مديريت يک بام و دوهوايي» سينماهاي شهر به ذهن متبادر مي کند که در چند بند به بيان آن مي پردازيم.

۱ - مديران ارشاد و ديگر نهادهاي متولي مدعي هستند که از ساخت سينما در شهر حمايت مي کنند و سازوکارهايي هم چون ارائه امتياز تجاري متناسب با مساحت سينما را نيز در اين زمينه در نظر مي گيرند.

۲ - تعداد افرادي که علاقه مند به سرمايه گذاري در اين زمينه هستند بسيار کم است و آن ها هم عموما در مسير انجام کار با مشکلاتي مواجه مي شوند که در برخي موارد به پشيماني از شروع کار مي انجامد.

۳ - هنوز هم بخش اصلي سينماهاي شهرمان همان سالن هاي قديمي در تملک نهادهاي دولتي است و سينماهاي خصوصي همواره از نبود بازدهي لازم گلايه دارند.

۴ - دو سينماي موجود در مناطق محروم مشهد به علت نداشتن بازده اقتصادي به فروش گذاشته مي شود و احتمال دارد کاربري آن ها هم تغيير کند!

پرداختن به دليل ناکارآمدي سينماهاي شهر بحثي طولاني دارد و در اين مجال فرصت آن نيست اما سوالي که در اين جا به ذهن مي رسد اين است که آيا حمايت مسئولان از فعاليت هاي فرهنگي و هنري بخش خصوصي و به ويژه سينمايي تنها به زمان شروع کار آن هم با کم و کاستي هاي خاص خود اختصاص دارد؟ يا اين که لازم است در تمام روند اجراي کار اين حمايت ادامه داشته باشد تا شرايط امروز براي سينماهاي خصوصي شهر به وجود نيايد؟!

افزودن بر اين نکته مهمي که درباره خبر واگذاري سينماهاي بهمن و شهر قصه وجود دارد مسئله تغيير کاربري آن هاست چرا که با توجه به اظهارات مطرح شده امکان دارد کاربري اين اماکن به مجتمع هاي فرهنگي (نه سينما) و يا حتي غيرفرهنگي تغيير يابد.

اما بايد توجه داشته باشيم که سينماهاي بهمن و شهر قصه تنها سينماهاي موجود در مناطق کم برخوردار مشهد است و در صورت کمي اصلاح و تغيير شرايط امکان به بازدهي رساندن آن ها هم وجود دارد.

اما در همين شرايط حاضر هم نه به اندازه کافي ولي تعدادي مجموعه فرهنگي زير نظر نهادهاي گوناگون در اين مناطق فعال است. به اين فکر کنيد که در صورت تعطيلي اين ۲سينما مردم مناطق گلشهر، التيمور، طبرسي، خواجه ربيع و... براي رسيدن به نزديک ترين سينما(آفريقا) چه مسيري را بايد طي کنند؟!


پ . ن

۱- این یادداشتو چند روز قبل برای روزنامه نوشتیم . البته با سرعت خیلی زیادی نوشتمو مثل همیشه به نظرم خوب نشده !  اینقدر سرعت نوشتن زیاد بود که دستم هم یاری نکرد و چند ساعتی درد می کرد.در این شرایط ببینین ذهن بد بخت چی میکشه.

۲- بهتون توصیه می کنم این یادداشت استاد مهربان و عزیزم جناب آقای بنی اسدی را بخوانید :

 " جمع کنيد برويم با اين عملکرد! "

۳- خواندن این گزارش را هم توصیه می کنم:

"سند چشم انداز چند صفحه است ؟ "

۴- خبر مرتبط با این یادداشت:

۵-  دلم برای یک خنده واقعی تنگ شده!

 

پس از نوشت نویس در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده توسط محسن هوشمند در 16:43 | | لينک به اين مطلب
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
سينما يا مخاطب ؛ مسئله کدام است؟
سينما يا مخاطب ؛ مسئله کدام است؟
 

حال و روز خسته و پر درد و رنج امروز سينماهاي مشهد بر هيچ کدام از مخاطبان هنر هفتم پوشيده نيست. اگر حتي يک بار هم به يکي از سينماهاي شهر رفته باشيم ، به راحتي با برخي از مشکلات سينما و سينماگران آشنا مي شويم.سالن هاي پير ، صندلي هاي فرسوده ، صداي نامناسب فيلم ها و از همه مهم تر صندلي هاي خالي اولين مشکلاتي است که در سينماهاي مشهد به نظر مي آيد. اين روزها و درحالي که هنر هفتم به "صنعتي بزرگ " در جهان تبديل شده است و از قبل اين هنر – صنعت در آمدهاي زيادي حاصل کمپاني هاي بزرگ فيلم سازي مي شود ، در کشور و ديار ما هنوز هم مخاطبان سينما و سينما گران با مشکلات ساده اي مانند نبود سالن هاي مناسب و استقبال کم رنگ از فيلم ها مواجه هستند.2 مسئله مهمي که به صورتي "هم افزا" بر مشکلات سينما مي افزايد . در اين بين بسياري از سينما گران و کارشناسان ، مسائلي مانند ذائقه نامناسب مخاطب و يا دريافت هاي سطحي از فيلم ها را به عنوان مشکل اصلي ياد مي کنند و معتقدند اين موضوع عامل استقبال نشدن از سينماهاست.اما آنچه در اين زمينه کمتر مورد توجه قرار گرفته ضعف هاي موجود در توليدات سينمايي و فضاي سينما به عنوان کانون فعاليت هاي سينمايي است.به نظر مي رسد سينماگران و کارشناسان اين حوزه به جاي مقصر دانستن مخاطبان و ادامه روند فعلي بايد در کارهاي خود تجديد نظر کنند و براي افزايش استقبال عمومي ، فيلم هاي مورد پسند مخاطب ايراني را توليد کنند.هرچند در اين زمينه به هيچ عنوان تنزل ذائقه مخاطب با توليد آثار سطحي مورد تاييد نيست.علاوه بر اين نکته ديگري که تا کنون توجه شايسته اي به آن نشده ، مسئله نا مناسب بودن امکانات رفاهي و فضاي ساختمان هاي سينماست.متاسفانه سينماهاي شهر ما طي بيش از 40 سال فعاليت خود نتوانسته اند هم پاي رشد تکنولوژي در صنعت سينما و رسانه هاي تصويري پيشرفت کنند و شکي نيست که با توجه به گسترش سينماهاي خانگي کمتر کسي حاضر است سينما هاي کنوني را براي تماشاي فيلم انتخاب کند.


پس از نوشت نویس

۱- این یادداشت را خیلی سریع برای روز ملی سینما نوشتم و فقط می خواستم به این ۲ مسئله اولیه و مهم اشاره کنم.هر چند مسائل متعددی در حوزه فعالیت های سینمایی شهر ما وجود دارد که نوشتن همه آن ها چندین برابر حجم این مطلب فضا نیاز دارد و ایضا زمان

۲- باید از همه دوستان عزیزی که طی چند روز گذشته کامنت گذاشتند و من متاسفانه نتوانستم جواب آن ها را بدهم یا با تاخیر زیاد نظراتشان را تایید کردم ،عذر خواهی کنم.این چند روز کارهای ویژه نامه دفاع مقدس زمان زیادی ازم گرفت و به همین دلیل نمی تونستم زیاد به وب سر بزنم.افزون بر این که ماشین دل بندم هم در اختیار دایی عزیز در مسافرت به سر می بره و این یعنی کلی حال گیری و صرف زمان های بیهوده در راه های کوتاه و بلند.

۳- یادداشت مربوط به آب بازی را چند روزی هست که نوشته ام.اما فعلا به دلایلی منتشرش نکردم. 

۴- یادمه وقتی که دانش آموز سال های آخر دبستان ، راهنمایی و حتی دبیرستان بودم مهم ترین اتفاق هفته برام بازی پرسپولیس بود.داربی که دیگه نگو ...

اما این روزها و این سال ها انگار دیگه این طوری نیست.نمی دونم عاملش چیه ؟! کم شدن اهمیت پرسپولیس یا زیاد شدن کارهای مهم تر از پرسپولیس !؟ اما در مجموع هنوزم وقتی هر از گاهی از روی علاقه قلبی نوستالوژیک و ایضا اقتضاعات حرفه خبرنگاری رصدی توی حال و روز فوتبال مملکت می کنم یه خورده دلم می گیره.

پرسپولیس اسطوره ای کجاست؟!

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 9:18 | | لينک به اين مطلب
یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰
تکرار ماجراي بي پولي براي نمايشگاه قرآن مشهد ؛ چرا؟
تکرار ماجراي بي پولي براي نمايشگاه قرآن مشهد ؛ چرا؟
 

زماني که در اولين روزهاي سال شنيدم که قرار شده است با امضاي تفاهم نامه اي ميان استانداري و اداره کل ارشاد مشکل اعتبار نمايشگاه هاي قرآن و کتاب و جشنواره فيلم فجر به عنوان 3 فعاليت فرهنگي شاخص استان به طور ريشه اي حل شود ، بسيار اميدوار شدم که در سال جاري ديگر نگراني تعطيل شدن و يا اجراي دقيقه نودي اين فعاليت هاي مهم وجود نداشته باشد. اما اکنون که 5 ماه از سال را پشت سر مي گذاريم و در آستانه برگزاري نمايشگاه قرآن مشهد به عنوان يکي از اين 3 فعاليت شاخص استان هستيم باز هم خبرها از تخصيص نيافتن اعتبار مورد نياز حکايت مي کند و دوباره اين سوال را به وجود مي آورد که دليل اين همه کم توجهي به فعاليت هاي فرهنگي شاخص در شهري که به نام پايتخت معنوي ايران شناخته مي شود چيست؟

نکته قابل تامل در اين زمينه آن است که مسئولان برگزاري نمايشگاه قرآن با همکاري موسسه نمايشگاه هاي بين المللي مشهد براي برپايي اين نمايشگاه هزينه اجاره مکان پرداخت نمي کنند و به اين ترتيب حدود 100 ميليون تومان از هزينه ها کاسته مي شود . از اين رو تمام هزينه مورد نياز برگزاري فعاليت مهمي مثل نمايشگاه قرآن مشهد به رقمي قريب به 150 ميليون تومان مي رسد . اما باز هم تخصيص اعتبار مورد نياز تا روزهاي پاياني معطل مي ماند که اين موضوع بدون شک در نحوه کار برنامه ريزان تاثير منفي خواهد گذاشت.سال گذشته در همين روزها بود که به پيشنهاد روزنامه خراسان موضوع برپايي نمايشگاه دائمي و بين المللي قرآن کريم در مشهد به طور جدي مطرح و با استقبال بخش قابل توجهي از مديران استان و کشور مواجه شد اما اکنون با گذشت يک سال از آن زمان نه تنها موضوع نمايشگاه بين المللي و دائمي قرآن کريم در پايتخت معنوي ايران هنوز جدي نشده است که نمايشگاه ساليانه قرآن مشهد هم با مشکل تامين نشدن اعتبار دست و پنجه نرم مي کند.به نظر مي رسد ريشه اين مشکل نگاه حد اقلي برخي مديران است که به جاي برنامه ريزي و تلاش براي تحقق فعاليت هايي مانند نمايشگاه دائمي و بين المللي قرآن به کارهاي ارزشمند اما کوچک در مقياس با جايگاه پايتخت معنوي ايران دل خوش کرده اند و درنهايت شاهديم که تامين بودجه اندک فعاليتي مثل نمايشگاه قرآن مشهد تا آخرين روزها به مشکل مي خورد.

از ديگر سوي نبود ساختاري در قالب دبيرخانه دائمي نيز براي 3 فعاليت فرهنگي شاخص استان همواره مورد بحث بوده است.چراکه بدون شک وجود اين ساختار و پيگيري مسائل مربوط به اين فعاليت ها در طول سال مي تواند زمينه ساز رفع کاستي ها و ارتقاي روز افزون کيفيت نمايشگاه هاي قرآن و کتاب و جشنواره فيلم فجر باشد.


پس از نوشت نویس:

- خبر مرتبط با این یادداشت در ادامه مطلب موجود است.

- درفاصله یک روز مانده به افتتاحیه خبر رسید با روش های "ماست مالی" مشکل بودجه حل شد.خبرش را اینجا بخوانید.

- این اشاره را برای خبر مراسم شب ۲۱ رمضان نوشتم:

چشم يتيمان کوفه باراني است؛ باراني تر از هميشه. انگار دوباره دارند يتيم مي شوند. تمام داشته هايشان را خلاصه کرده اند در کاسه اي شير و به در خانه مولا آمده اند. آخر شنيده اند طبيب گفته است مرهم زخم مولاست شير. غروب شب بيست و يکم که فرا مي رسد حال مولا آسماني تر از هميشه مي شود و دل يتيمان کوفه لرزان تر. دل در دلشان نيست...در آن سوي، دل هاي ساکنان خانه هم متلاطم از غمي است که يادآوري مي کند ماجراي کوچه را.علي(ع)، همان مردي که تاريخ بزرگواري و جوانمردي اش را تا عمر دارد از ياد نمي برد، حالا مسافر آسمان است.بچه ها هر کدام در گوشه اي از خانه سجاده پهن کرده اند و چون آن گاه که نور در نور در مي آميزد، غرق در انوار قدر شده اند. صداي زمزمه شان به گوش مي رسد: «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء...»


ادامه مطلب
نوشته شده توسط محسن هوشمند در 17:32 | | لينک به اين مطلب
جمعه ۷ مرداد ۱۳۹۰
مختار نامه تمام شد ؛ آيا دانش آموخته دانشگاه بصيرت شديم؟
 

مختار نامه تمام شد ؛ آيا دانش آموخته دانشگاه بصيرت شديم؟

" من غربت و تنهایی پدرش علی را دیده ام. وقتی کوفیان با شمشیرهای آخته به خیمه اش ریختند و قصد جانش را کردند. تو به قدر من عراق عرب را نمی شناسی کیان. معاویه و عمروعاص بر اشتر جهل کوفیان سوارند. آن ها بازی را در صفین بردند.عراق ، روزی فتح شد که قرآن های مکر عمروعاص برنیزه رفتند."

... و امشب دانشگاه بصيرت مختارنامه آخرين كلاس درس خود را به خانه هاي ما فرستاد و با شنيده شدن صداي تيرا‍ژ‍ آخرين قسمت ما مانديم كه حالا بايد دانش آموختگاني باشيم از دانشگاه بصيرت.

خيلي صادقانه مي گويم با وجود تمام ادعاهايي كه دارم (و احتمالا خيلي ها مثل من دارند) شرايط بسياري پيش آمد كه وقتي خودم را به جاي خيلي از دوستان و ياران مختار و حتي عوام زمان او مي گذاشتم دو دل مي شدم و مضطرب از انتخاب.شايد اگر مثل روز برايم روشن نبود كه مختار كيست و چه طريقتي داشته حتي در ادامه روند ماجرا هم دچار شك مي شدم و احتمال مي دادم كه او هم بشود طلحه و زبير و كه و كه و كه!

با توجه به اين كه مراحل توليد اين اثر فاخر تلويزيوني از حدود سال 80 شروع شده بود و در آن زمان نه خبري از فتنه بود و نه جريان انحرافي من به طور تام پخش شدن اين سريال در شرايط كنوني جامعه را يك موهبت الهي مي دانم كه براي درس گرفتن نسل ما رسيده بود.شايد خيلي ها به اين حرف بخندند يا اين كه آن را به تمسخر بگيرند و عوامانه فرض كنند ، اما من نمي توانم واژه اي بهتر از دانشگاه بصيرت براي اين اثر انتخاب كنم و وقتي كه يادم مي آيد طي 2 سال اخير چقدر از بصيرت گفته و شنيده ايم با خودم مي گويم : چقدر به موقع تشكيل شد اين دانشگاه!

الا اي حال با پايان پخش اين مجموعه تلويزيوني ما بايد درس هاي زيادي گرفته باشيم از روزها و شرايط گوناگون ؛ از كربلا تا كوفه و از حر تا ابن حر.اميدوارم كه درس هاي اين دانشگاه خوب به يادم و به يادمان بماند و مثل خيلي درس هاي ديگر كه به ما دادند و آموختيم و خيلي راحت فراموش كرديم بي نتيجه و بي فايده نماند.

 

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 23:37 | | لينک به اين مطلب
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۰
وقتی شعور به حداقل ممکن می رسد

وقتی شعور به حداقل ممکن می رسد

دیروز و امروز تعداد زیادی از همکاران ما توی تحریریه خراسان و همچنین خیلی از اهالی فرهنگ و ادب استان عصبانی از وقوع فاجعه ای بودند که دل هر انسان با شعوری را کباب می کند!

واقعا مسخرست!این که یک نهادی مثل شهرداری مشهد با هزینه کردن ۴۵ میلیون تومان ناقابل و با طرحی از دکتر یا حقی رئیس انجمن فردوسی شناسی  بزرگترین نقاشی دیواری کشور را با موضوع شاهنامه روی دیوارهای میدان "فردوسی" مشهد اجرا کند و بعد عده ای انسان "بی شعور" و "مجنون" به خاطر "دعواهای شخصی" و "اضافه خواهی های" خودشان شبانه این اثر ارزشمند را با یک سطل رنگ سفید و یک دستگاه رنگ پاش محو کنند!

ازآن بدتر هم این که آقایان می گویند:"این ها خرافه پرستی است"الحق که خرند.

به قول یکی از استادان ما که دانشجوی دکترای ادبیات هم هست هر کسی که بخواهد عناصر فرهنگی اسلام و یا ایران را از فرهنگ این کشور و ملت پاک کند واقعا احمق است.

حالا جالب این است که این اتفاق دقیقا در شرایطی رخ می دهد که فقط ۲۰ روز از جشن شروع هزاره دوم سرایش شاهنامه می گذرد و علاوه بر این مقام معظم رهبری هم بارها در تمجید شخصیت فردوسی سخن گفتند و از او به عنوان "حکیم" یاد کردند.

اما اصل ماجرا...

اما شنیدن شرح ماوقع این ماجرا هم جالب است.خلاصش این است که آقایان آستان قدس رضوی به این خاطر که شهرداری مشهد برای بهره برداری از یک تلویزیون شهری به آن ها مجوز نداده است به حرکات متقابل روی آورده اند و خیلی راحت فردوسی را رو سپید دعوای شخصیشان کردند.

بماند که همه ما هر کدام به نوعی به فردوسی ظلم کردیم...!!


لینک خبر این فاجعه در روزنامه خراسان:

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=2&year=1390&month=3&day=17&id=767191

گزارش تصویری فاجعه در خبرگزاری مهر:

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1329298

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 15:40 | | لينک به اين مطلب
یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰
نقدي بر عملکرد شوراي فرهنگ عمومي خراسان رضوی
نقدي بر عملکرد شوراي فرهنگ عمومي خراسان رضوی
 
یک ساعت گزارش کار - نیم ساعت هم اندیشی
 

 شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1376 پس از 3 جلسه بررسي تشکيل شوراي فرهنگ عمومي کشور را به تصويب رساند و وظيفه اين شورا را اين گونه ترسيم کرد:" به منظور سياست گذاري، هدايت و نظارت فرهنگ عمومي کشور، شوراي فرهنگ عمومي زير نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشکيل مي‌شود."متعاقب اين موضوع شوراهاي فرهنگ عمومي در استان ها و شهرستان ها نيز تشکيل شد و وظيفه رصد فعاليت هاي فرهنگي و سياست گذاري ، هدايت و نظارت آن ها را برعهده گرفت.اما اکنون با گذشت سال ها از تشکيل اين شوراي مهم به نظر مي رسد که شوراي فرهنگ عمومي خراسان رضوي هنوز راه اصلي خود را نيافته است و با وجود توجه ويژه مسئولان در سال هاي قبل، هنوز هم در مقايسه با ظرفيت هاي ويژه استان در حوزه فرهنگ و هنر، اين شورا آن گونه که بايد در زمينه سياست گذاري و مديريت اين امور گام بر نمي دارد.به نظر مي رسد براي اصلاح اين امور توجه به چند موضوع ضروري است.

1-هيچ شکي نيست که وجود بارگاه ملکوتي امام رضا (ع) در مشهد مهم ترين مزيت خراسان رضوي است و به نظر مي رسد بر اين اساس بخش تصميم گير فرهنگي استان هم بايد به اين موضوع توجه ويژه اي داشته باشد.اما آن چه در عمل به نظر مي رسد اين است که شوراي فرهنگ عمومي به عنوان بالاترين مرجع تصميم گير فرهنگي استان طي سال هاي اخير توجه لازم را به اين مقوله نداشته است.

2-اختصاص بودجه فرهنگي هزار ميليارد توماني به خراسان رضوي طي 5 سال (اگر نگوييم مهمترين) بدون شک از مهم ترين اتفاقات فرهنگي تاريخ استان بوده است.اما در شرايطي که به نظر مي رسد شوراي فرهنگ عمومي بايد توجه ويژه اي به اين موضوع داشته باشد و براي هزينه کرد آن برنامه ريزي کند شاهديم که در بسياري از جلسه هاي سال گذشته اين شورا حتي بحث بودجه فرهنگي هم به ميان نيامده و در ديگر جلسات هم به اعلام اخبار يا گزارشي از وضعيت اين بودجه بسنده شده است.

3-با توجه به اين که جلسه شوراي فرهنگ عمومي استان در بهترين حالت ماهي يک بار به مدت يک ساعت و نيم برگزار مي شود محرز است که نمي توان در اين جلسه به صورت جزئي به تمام مسائل فرهنگي پرداخت.بنابر اين بايد با فعال تر شدن دبيرخانه شورا و بررسي مسائل جزئي و غير کاربردي در دبيرخانه ، تنها مسائل کاربردي و نيازمند تصميم گيري در جلسه اصلي طرح شود.حال آن که شاهد هستيم بخش زيادي از جلسه ها به بيان نکات غير کاربردي و کلي صرف مي شود که تاثيري در روند تصميم سازي فرهنگي استان ندارد.

4-يکي از مشهود ترين ضعف هاي شوراي فرهنگ عمومي استان حجم "بسيار زياد" گزارش کارهايي است که توسط شوراهاي شهرستان ها و نهادهاي مختلف در جلسه ارائه مي شود.شکي نيست که ارائه گزارش کارها زمينه ساز تصميم گيري و برنامه ريزي است اما سوال اين است که آيا نمي توان اين گزارش ها را پيش از جلسه به صورت مکتوب به اعضا ارائه کرد تا زمان جلسه صرف بررسي مشکلات و کمبودهاي حوزه فرهنگي شهرستان ها و نهادهاي استان شود؟

5-متاسفانه با وجود اهميت اين شورا شاهد هستيم که بخشي از اعضا به صورت فعال در بحث ها و تصميم گيري هاي جلسه حضور ندارند.معتقدم که اين نبود فعاليت نه به خاطر توانمند نبودن افراد که به خاطر برنامه ريزي نامناسب و روند جلسه هاست که زمان و شرايط اظهار نظر را براي اعضا فراهم نکرده است.از اين رو مي توان با برخي تمهيدات جزوي و تبيين مناسب تر صورت جلسات حضور اعضا را نيز فعال تر و موثرتر کرد.


پس از نوشت نویس:

۱- هر وقت که برای تهیه خبر در جلسه شورای فرهنگ عمومی  حضور پیدا می کردم به معنای واقعی اعصابم خرد می شد.بعضی اوقات تا این حد پیش می رفت که می خواستم از جایگاه خبرنگاران بلند بشوم و بروم وسط جلسه تا به مدیران عزیز و فهیم و مهربان فرهنگی بگویم که(( بابا جان!فکر نان کنید که خربزه آب است.این چه مسائل بی ربطی است که درباره اش صحبت می کنید))

البته شما نگران نشوید چون من هیچوقت این کار را نکردم!اما همیشه نیت می کردم که روز بعد یک نقد در روزنامه بنویسم که آن هم معمولا محقق نمی شد.تا این که در این جلسه آخر با بالاگرفتن فشارهای درونی خودم و برخی تحریکات بیرونی این مطلب را نوشتم.همین جا باید بگویم که این مطلب خیلی سریع نوشته شده و نقص های زیادی هم دارد.

۲- چند روز قبل یکی از مدیران فرهنگی بازم ... استانمون بنده را بک جورایی تهدید کرده و به دبر گروهمان گفته که من دیگر با فلانی صحبت نمی کنم .دلیلش هم این بوده که من در بعضی حوزه های کاری ایشان به فوضولی پرداختم.یا به معنای شفاف تر این که درباره برخی گند کاری های آقای مورد نظر گزارش تهیه کردم.لطفا اگر در زمینه شیوه مواجهه با این آقا نکته ای به ذهنتون می رسه بفرمایید من سراپا گوشم...

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 17:4 | | لينک به اين مطلب
سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۰
سوگنامه مختصری بر حال و روز دیار فردوسی بزرگ
سوگنامه مختصری بر حال و روز دیار فردوسی بزرگ
 
شايد زماني ديگر!

زماني که از مشهد خارج مي شوي و جاده سنتو را به سمت چناران پي  مي گيري، کارخانه ها و مراکز صنعتي گوناگون تنها نکته اي است که در حاشيه جاده جلب توجه مي کند. اين جا بين اين که بخواهي به مازندران، بجنورد، شيروان، چناران و يا حتي توس و ديار فردوسي بروي تفاوت چنداني وجود ندارد. اما اگر مسافري باشي که براي اولين بار قصد سفر در اين مسير را دارد و کمي هم از فردوسي شنيده و مي داند، انتظارت اين است که حداقل از سه راه فردوسي به سمت توس در مسيري قدم بگذاري که تا حدي يادآور بزرگي فردوسي پاکزاد باشد و بخش هايي از شاهنامه ارزشمندش را در ذهنت تداعي کند. اما مي توان گفت امروز اين انتظار خيال باطلي است! چرا که گذر از سه راه فردوسي و حرکت در مسيري که مقصدش آرامگاه يکي از بزرگ ترين مردان تاريخ اين ديار است، هم تغييري را در وضعيت جاده ايجاد نمي کند.

زماني که در يکي از روزهاي تعطيل نوروز ۹۰ ديگر بار در اين مسير نسبتا خلوت راهي مي شوم، مثل هميشه کوله باري از سوال و تأسف و حرف قلبم را مي فشارد. با خود مي گويم: شايد زماني ديگر! شايد روزي ديگر در نوروز سالي ديگر فرا برسد که اين مسير هم اصلاح شده و شايسته مردي باشد که در آخرين نقطه اين راه آرميده است. ميدان ها و تقاطع هايي که هر کدام مي تواند داراي نماد و اثري از بزرگي هاي بزرگ مرد ادب و فرهنگ پارسي داشته باشد، تبديل شده است به گذرگاه هايي که تابلوي راهنماي راه مهم ترين نماد نشان دهنده هويت آن است.هنوز پاسخي براي سوال هاي متعددم پيدا نکرده ام و ذهنم مشغول است که خود را در مقابل آرامگاه فردوسي پيدا مي کنم. هنوز هم در اين منطقه مي توان چرخ و فلک هاي قديمي دستي را ديد. دست فروش ها و رستوران هاي اطراف هم بيش از هر زمان فعال اند و از حضور مسافران نوروزي به مثابه فرصتي مغتنم براي رونق کسب خود بهره مي برند.

شلوغ تر از هميشه

در اين روزهاي تعطيل نوروزي با توجه به حضور گسترده زائران در مشهد، ميزان بازديدکنندگان آرامگاه فردوسي نسبت به ديگر ايام سال بسيار بيشتر شده، اما شکي نيست که با توجه به جايگاه ويژه اين منطقه در تاريخ و فرهنگ ايراني بايد حضور گردشگران در آن بيش از اين باشد.

اميني يکي از بازديدکنندگان اين منطقه که با اين نظر موافق است، نقدي بر مناسب بودن وضعيت ارائه خدمات در توس دارد و مي گويد: زماني که تعداد بازديدکننده ها زياد نيست، مشخص است که مشکلي براي ارائه خدمات به وجود نمي آيد. اما علي صادقي از مشهد که به همراه خانواده اش طبيعت اطراف آرامگاه فردوسي را براي گذراندن يک روز تعطيل انتخاب کرده است، از وضعيت خدمات رساني در اين منطقه رضايت دارد و مهم ترين نقدش بر وضعيت جاده آرامگاه توس است.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 11:12 | | لينک به اين مطلب
شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۹
جاذبه هاي گردشگري فرهنگي مشهد و بي تفاوتي ما

جاذبه هاي گردشگري فرهنگي مشهد و بي تفاوتي ما

 خراسان رضوي - مورخ شنبه 1389/12/28 شماره انتشار 17799

چند روز بعد از پايان تعطيلات نوروزي سال ۸۹ زماني که آمار ورود زائران و مسافران به استان اعلام و مشخص شد که تعداد مسافران ورودي به خراسان رضوي نسبت به سال ۸۸ کاهش پيدا کرده است، خيلي ها اين موضوع را به باد انتقاد گرفتند. البته در همين شرايط متوليان امر گردشگري استان توجيه هايي را براي اين موضوع مطرح مي کردند که نمونه اي از آن موضوع «تقسيم سفر در طول سال و هدايت زائران براي حضور در ايام عادي» بود. اما در هر صورت بايد پذيرفت که طي سال هاي اخير روند تامين نيازهاي زائران با سير صعودي حضور آن ها متناسب نبود و اين موضوع در وهله اول به کاهش مدت اقامت و پس از آن هم کم شدن تعداد زائران انجاميد. اکنون ديگر بار نوروز به عنوان «زمان طلايي حضور زائران» در راه است و آماده کردن شرايط براي ميزباني مناسب زائران با هدف افزايش مدت اقامت و رغبت گردشگران براي سفر به مشهد اهميت بيشتري مي يابد. هرچند بر اين باوريم که براي تحقق اين موضوع بايد اقدامات گسترده، جامع و ريشه اي برنامه ريزي و اجرا شود، اما در يک نگاه اجمالي به چند مشکل موجود در اين زمينه در حوزه فرهنگ و هنر اشاره مي کنيم تا شايد قدمي براي رفع آن ها برداشته شود.

1-شکي نيست که بارگاه منور رضوي اصلي ترين مقصد همه افرادي است که بار سفر مي بندند و قصد سفر به خطه خورشيد مي کنند. اما آيا براي گنجاندن برنامه هاي تفريحي، بازديد از اماکن تاريخي، طبيعي و... استان در برنامه هاي زائران هم اقدام شايسته اي شده است؟ براي يافتن پاسخ اين سوال در يک نگاه مي توانيم به مجموعه آرامگاه فردوسي و شهر توس به عنوان منطقه اي که مي تواند دومين قطب گردشگري استان باشد اشاره کنيم. آيا براي احياي اين ظرفيت ويژه اقدامي در خور انجام شده است؟ جالب است که بدانيد بر اساس برخي پژوهش ها اين منطقه آخرين اولويت زائران براي بازديد در ميان جاذبه هاي گردشگري استان است.

۲ - زماني که کلنگ پروژه موزه بزرگ خراسان به زمين خورد اعلام شد که افتتاح اين موزه يک روز ماندگاري زائران را در مشهد افزايش مي دهد اما اکنون با گذشت سال ها از آن زمان خبري از افتتاح موزه نيست. علاوه بر اين موزه ها و اماکن تاريخي ديگري هم چون آرامگاه نادري، خانه ملک و موزه هاي ارزشمند آستان قدس رضوي هم در شهر وجود دارد که اگر اقدامات لازم در زمينه آماده سازي آن ها و اطلاع رساني مناسب انجام شود مي تواند نقش به سزايي در غني سازي اوقات حضور زائران و به تبع آن افزايش مدت اقامت داشته باشد.

۳ - خطه خراسان که محل شکل گيري و رشد مکتب ارزشمند هنري خراسان بوده است، ظرفيت هاي ويژه اي براي ارائه هنرهاي فاخر آييني در حوزه هاي گوناگون دارد.هنري که خود به تنهايي مي تواند عاملي براي جذب گردشگران بسياري از سراسر جهان به اين ديار شود. اما متاسفانه شاهديم که تاکنون به اين هنرهاي ارزشمند با اين نگاه توجه نشده و فعاليتي به منظور گنجاندن جاذبه هاي هنري در زمره جاذبه هاي گردشگري خطه خورشيد نشده است.

 

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 14:25 | | لينک به اين مطلب
چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۹
آيا مشکل فردوسي و شهر توس فقط گاز رساني است؟!
يک خبر ، يک نکته
 
آيا مشکل فردوسي و شهر توس فقط گاز رساني است؟!
 
خراسان رضوي - مورخ چهارشنبه 1389/08/19 شماره انتشار 17696

هوشمند/ مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اعلام کرده است که با اجرايي شدن طرح خدمات رساني به روستاهاي توس، انتقال اهالي اين روستاها به مناطق ديگر به طور کامل منتفي است.

«محسن لشکري» اين خبر را به ايسنا اعلام کرده و گفته است که پروژه گاز رساني به توس با رعايت ضوابط ميراث فرهنگي انجام مي شود.البته اين اولين و احتمالا آخرين خبري نيست که با موضوع گاز رساني به روستاهاي منطقه توس روي خروجي خبرگزاري ها يا صفحه هاي روزنامه ها نقش مي بندد. همچنين در خاطر داريم که چندي پيش نيز موضوع دکل هاي برق شهر توس به معضلي براي اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان و البته سوژه اي براي رسانه ها تبديل شده بود.شکي نيست که موضوع گاز رساني و ارائه خدمات مطلوب به مردم شهر توس و روستاهاي اطراف آن از ۲جنبه خدمت رساني به اين مردم به عنوان هم ميهنان ما و همچنين ايجاد شرايط مطلوب براي حضور گردشگران در اين منطقه اهميت به سزايي دارد.اما اين سوال نيز بايد به طور جدي مطرح شود که آيا مشکل شهر توس تنها گاز و گاز رساني است؟ آيا مسئولان ميراث فرهنگي خراسان رضوي و تمامي متوليان فرهنگي استان و حتي کشور تاکنون براي معرفي شايسته فردوسي به عنوان پاسدار ادب پارسي، جذب گردشگران به شهر توس و ايجاد فضاي مناسب براي پذيرايي از گردشگران اقدام درخوري انجام داده اند و آيا اساسا برنامه اي وجود دارد يا...؟ نگاهي به وضعيت کنوني منطقه توس و جايگاه فردوسي و شاهنامه در سطح بين المللي و حتي در ميان مردم کشور خودمان پاسخ «نه» را براي اين سوال ها به ذهن متبادر مي کند.حال آن که بايد همگي توجه داشته باشيم که شهر توس نبايد به تنهايي به مدفن فردوسي تبديل شود، بلکه اين منطقه با توجه به ظرفيت هاي گوناگون در حوزه تاريخ، فرهنگ و ادبيات و... مي تواند از مهم ترين ابزارهاي تمدن سازي در جوار بارگاه مطهر رضوي به شمار آيد.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 14:54 | | لينک به اين مطلب
سه شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹
فرهنگ رضوي؛ شاخصي براي برنامه ريزي فرهنگي کشور
فرهنگ رضوي؛ شاخصي براي برنامه ريزي فرهنگي کشور

بسياري از دانشمندان علم جامعه شناسي بر اين باور هستند که فرهنگ مهم ترين رکن تشکيل دهنده يک جامعه است و در واقع اين فرهنگ است که ديگر ارکان جامعه يعني سياست، اقتصاد و رفتار اجتماعي را متأثر از خود شکل مي دهد.فرهنگي که بر اساس رايج ترين تعريف موجود به عنوان مجموعه اي از آداب و رسوم، سنت ها، ارزش ها، باورها و رفتار انساني يک جامعه شناخته مي شود.نگاهي به تاريخچه تمدن هاي بشري اين موضوع را براي ما به وضوح آشکار مي سازد که در طول عمر بشر به سبب وجود تفاوت هاي متعدد در عناصر اصلي فرهنگي جوامع، گروه هاي انساني متعددي با فرهنگ هاي متنوع شکل گرفته است. اين موضوع با نگاهي به زندگي امروز جوامع بشري نيز قابل اثبات است. اما موضوع قابل تأمل درباره جامعه ايراني و اسلامي ما اين است که با توجه به عناصر تشکيل دهنده فرهنگ امروز ايران و ظرفيت هاي فرهنگي گسترده کشور، بايد از چه الگويي براي برنامه ريزي مهم ترين رکن تشکيل دهنده جامعه استفاده شود.اهل نظر معتقدند که سه عنصر ايران باستان، اسلام و غرب، هم اکنون در ترکيبي با يکديگر فرهنگ جامعه ما را تشکيل داده اند. پرواضح است که در اين ترکيب اسلام و در معناي خاص تر تشيع به عنوان مهم ترين عنصر شناخته مي شود و در حقيقت بيشتر بقاياي به جا مانده از ايران باستان و مفاهيم وارد شده از فرهنگ غرب نيز مربوط به آن بخشي است که تضاد آشکاري با مفاهيم اصيل اسلامي ما ندارد.البته اين موضوع نيز غيرقابل انکار است که بخشي از اين عناصر به جا مانده و اضافه شده به فرهنگ ما، سنخيتي با فرهنگ اصيل اسلامي ندارد و شکي نيست که متوليان دستگاه هاي فرهنگي کشور بايد براي رفع اين نقص و اعتلاي فرهنگ انقلابي، اسلامي و ايراني تلاش کنند. بر اين اساس مشخص مي شود که برنامه ريزي فرهنگي کشور ما نيز بايد برگرفته از مفاهيم ناب اسلامي و با توجه ويژه به ظرفيت هاي موجود در کشور باشد.تأملي درباره ظرفيت هاي فرهنگي کشور به طور قطع و يقين اين موضوع را محرز مي کند که وجود بارگاه منور امام رضا(ع) و آثار مترتب بر اين حضور پربرکت، غني ترين منبع و جامع ترين ظرفيت فرهنگي کشور به شمار مي آيد و مي توان از آن به عنوان محور برنامه ريزي فرهنگي کشور بهره برد. اين ادعا را مي توان با چند استدلال اثبات کرد.

۱ - ما بر اساس باورهاي ديني مان اعتقاد داريم تمام تعاليم مورد نياز يک انسان براي زندگي و آخرت در مکتب اهل بيت اطهار(ع) وجود دارد. همچنين بر اين باور هستيم که اين پاکان «کلهم نور واحد» هستند و همگي از علم الهي برخوردارند. اما با توجه به اين که امام رضا(ع) تنها معصوم حاضر در کشور ما هستند، مي توان گفت که جامعه ما به شيوه بسيار ملموس تري مي تواند مفاهيم و ارزش هاي رسيده از اين امام همام را درک و دريافت کند.

۲ - زندگي امام رضا(ع) در ايران و وجود مرقد مطهر ايشان در خطه خراسان از ديرباز تاکنون موجب شکل گيري مولفه هاي فرهنگي و هنري بسيار زيادي شده است که همگي با توجه به ارتباط با منبع غني فرهنگ رضوي از اصالت قابل قبولي برخوردار است. اتفاقات به وقوع پيوسته در اين سال ها، معماري اسلامي شکل گرفته در حرم مطهر رضوي، آثار هنري گوناگوني که با موضوع امام رضا(ع) توليد شده و... منابع قابل پذيرشي است که مي توان از آن ها به شکل شايسته تري در برنامه ريزي فرهنگي کشور بهره برد.

۳ - جنبه هاي خاص زندگي امام رضا(ع) هم چون مديريت ايشان، هجرت تاريخي از مدينه به مرو، حديث سلسلة الذهب، اخلاق رضوي و... نيز اين نکته را براي ما روشن مي کند که فرهنگ رضوي قابليت هاي گسترده اي در عرصه هاي گوناگون دارد.

البته بي شک بهره بردن از اين معارف غني نيازمند بازخواني جنبه هاي گوناگون زندگي امام رضا(ع) و در برخي موارد تفسير مجدد آن هاست.

۴ - حضور سالانه بيش از ۲۰ ميليون زائر در شهر مشهد نشان گر عشق و ارادت مردم ما و شيعيان جهان به اين نقطه نوراني در کره خاکي است. اين حضور باعث شده است که مشهد به عنوان بزرگ ترين شهر جهان اسلام و کلان شهر مذهبي جهان مطرح شود و ملجاء دل هاي بي قرار ميليون ها عاشق و دلداده اي باشد که همه ساله براي عرض ارادت به اين امام همام قصد سفر به سرزمين خراسان مي کنند.

اما بايد توجه داشته باشيم که اين ظرفيت ويژه مشهد مي تواند به عنوان مرکزي براي نشر معارف اهل بيت(ع)، فرهنگ اسلامي ايران و در نهايت توسعه فرهنگي کشور مورد استفاده قرار گيرد.حال با بيان اين نکات بايد اين سوال را مطرح کنيم که طي سال هاي اخير به چه ميزان از اين منبع عظيم و غني فرهنگي در برنامه ريزي فرهنگي کشور بهره برده ايم؟

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 20:27 | | لينک به اين مطلب
یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸
نگاهی به مهم ترین برنامه های فرهنگی هنری خراسان رضوی در سال 88

سالی که ما مشهدی ها پایتخت نشین شدیم!

 1388 ؛ این عددی بود که اولین سال حضور حرفه ای من در عرصه فعالیت های خبری و روزنامه نگاری را نشان می داد. این سال برای من پر از اتفاقات و تجربیات جدیدی بود که شاید ابتدای سال اصلا نمی توانستم آن ها را پیش بینی کنم. ولی این سال هم با تمام فراز و نشیب های فراوانش در عرصه های مختلف اجتماعی , سیاسی , فرهنگی و ... به پایان رسید و باز مارا به یاد این جمله قدیمی انداخت؛ چه قدر زود دیر شد.

در آخرین روز های این سال بد ندیدم کاری را که قصد داشتم به صورت مستمر در طول سال انجام دهم و متاسفانه هیچ وقت فرصت انجام آن را پیدا نکردم به سر انجام برسانم. سال 88 در عرصه فعالیت من یعنی حوزه فرهنگ و هنر استان خراسان رضوی اتفاقات متعددی را شاهد بود که در این جا قصد دارم به اختصار با نگاهی کوتاه به بررسی نقاط قوت و ضعف آن ها بپردازم.

کنگره شهدای استان ؛ وقتی آبروی شهدا را می بریم ...

حدود 8 سالی می شد که امروز و فردا ها برگزاری اجلاسیه و دیگر برنامه های کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان های خراسان(که البته من هم متوجه نشدم بالاخره عنوان این برنامه چه شد؟!) را به تعقیب می انداخت.

سرانجام پس از تمام فراز و نشیب ها 9 آبان 88 - یک روز قبل از ولادت امام رضا (ع ) – زمانی بود که برای برگزاری اجلاسیه کنگره انتخاب شد.هر چند در این روز با عنایت ویژه مقام معظم رهبری و رئیس جمهور و دیگر مسئولان کشوری و استانی می توان گفت مراسم نسبتا خوبی برگزار شد , اما این جا تقریبا تمام راه بود و یک ماه دیگر برگزاری کنگره ثمره چندانی نداشت.

چند همایش بسیار حقیر , نمایشگاهی از آثار هنری و منطقه بازسازی شده عملیات کربلای 5 تمام آن چیزی بود که مسئولان استان 8 سال تلاش و حدود 8 میلیارد تومان اعتبار را برایش هزینه کردند.

به واقع اگر برگزاری نمایش سلسله الذهب یا همان شب های آفتابی نبود نمی دانم مردم مشهد چگونه می خواستند متوجه شوند که کنگره ای برای بزرگ مردان استان شان در حال برگزاری است . بزرگ مردانی که یاد و خاطره و آوازه های جوان مردی آن ها در کوچه پس کوچه ها و تک تک دل های این مردم هم چون خورشیدی فروزان می درخشد و تا سال های سال باقی خواهد ماند.

من به مسئولان استان و کنگره می گویم : آقایان کاوه و برونسی و شوشتری و ... به برپایی این برنامه های شما نیازی ندارند و لی آیا واقعا این بود تمام تلاش شما برای نشان دادن دلاور مردی های آن بزرگ مردان غیور؟ آیا فکر می کنید با این برنامه ها چیزی به معرفت نسل سوم این مرز و بوم نسبت به اسطوره هایشان افزوده شد؟ آیا خود را در برابر شهدا و بیت المال مدیون نمی دانید؟ و هزاران آیا و اما و اگر دیگر که خود مسئولان به آن آگاه تراند.

البته در این بین نباید تلاش های مصرانه و پر ثمر افرادی هم چون سردار شهید شوشتری , سردار جاهد و دیگر فرماندهان سپاه و مسئولان استان که شبانه روز برای برپایی این کنگره و اجلاسیه تلاش کردند را از یاذ ببریم.

به هر حال کنگره برگزار شد و با تمام کاستی هایی که داشت تا حدی ما را به یاد بزرگان خطه خورشید انداخت تا باشد که کمی هم از آن ها بیاموزیم.

گفتنی در باره کنگره شهدای استان های خراسان و دیگر برنامه های پیرامون آن بسیار است و لی قصد ندارم اکنون با گذشت چند ماه از این برنامه به آن ها اشارع کنم و به همین حد اکتفا می کنم.فقط امیدوارم همان گونه که مقام معظم رهبری تاکید کردند این برنامه ادامه داشته باشد و در برنامه های بعدی تلاش و توجه برگزار کنندگان بیش از مسائل حاشیه ای –که قصد اشاره به آن ها را ندارم!- به اشعه فرهنگ شهادت و واقعیات زندگی شهدا به نسل تشنه امروز باشد.

مشهد پایتخت معنوی ایران شد

از دیگر برنامه های مهم حوزه فرهنگی استان در سال 88 همایش جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مشهد بود.در پایان همایش پایتخت معنوی ایران که هم زمان با ایام ولادت امام رضا (ع ) در 88/8/8  و در زمان حضور هیئت دولت در استان برگزار شد شهر مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران معرفی و برای پیشرفت این شهر ملی هم تصمیماتی اتخاذ شد.

یکی دیگر از اتفاقاتی که هم زمان با این همایش و در جلسه هیئت دولت صورت گرفت  تصویب بودجه هزار میلیاردی برای تو سعه بخش فرهنگی استان و زیارت امام رضا (ع) بود . این بودجه که امروز (23 اسفند 88) در ادامه بررسی بودجه سال 89 در مجلس شورای اسلامی نیز به تصویب رسید بی گمان می تواند برکات عظیمی را برای توسعه بخش های مختلف زیر ساختی استان و به ویژه حوزه فرهنگ و هنر این خطه تمدن ساز به همراه داشته باشد.در این مجال به 3 نکته کوتاه درباره این موضوع اشاره می کنم.

1-      مسئولان باید توجه داشته باشند که این بودجه تا حد امکان نباید در بخش هزینه های جاری که تنها ثمره هایی کوتاه مدت را در پی دارند هزینه شود.بلکه باید توجه داشت بخش های مختلف زیر ساختی این استان که سالانه حدود 30 میلیون نفر از بهترین آدم های روی این کره خاکی یعنی زائران علی ابن موسی الرضا (ع) را پذیرایی می کند به شدت نیاز به اصلاحات اساسی برای خدمات رسانی دارد که حوزه فرهنگ و هنر نیز به عنوان خواستگاه اصلی این اعتبار از این موضوع مثتثنا نیست.

2-      متولیان فرهنگی باید بیش از پیش به بخش اصلی فعالان فرهنگی استان یعنی موسسات مردم نهاد توجه کنند.حمایت های زیر ساختی از این بخش فعالان فرهنگی می تواند طی سالیان ثمرات بی شماری را برای ارتقا فرهنک و هنر خراسان رضوی داشته باشد.

3-      و آخر هم این که نمایندگان مجلس و مسئولان دولت بدانند که این همه کار نیست و سرزمین علی ابن موسی الرضا (ع) به عنوان پایتخت معنوی ایران به توجهات بیش تری برای توسعه در بخش های گوناگون نیاز دارد که این تنها ورودی بود به یک راه طولانی ...

کور سوی امید از تاریکخانه های تئاتر خراسان رضوی

اگر از هزار مشهدی بپرسید که آیا تا کنون تئاتر دیده اید یا نه ؟ به جرات می توانم بگویم اگر خیلی خوش شانس باشید به 2 یا 3 مورد می رسید که تا به حال یک تئاتر حرفه ای ، نیمه حرفه ای و یا حتی آماتور را دیده باشند.البته این وضعیت در دیگر نقاط استان به مراتب فاجعه بار تر و نا امید کننده تر است.

اما سال 88 با 2 اقدام مهم یعنی برگزاری جشنواره تئاتر و هم چنین برپایی 120 اجرای عمومی برای مردم مشهد کور سو های امید را در دل اهالی و علاقه مندان هنری این شهر روشن کرد.

برگزاری جشنواره تئاتر که بی گمان تاثیر به سزایی در پویایی و افزایش انگیزه های هنرمندان این عرصه دارد از یک سو و برگزاری اجراهای عمومی برای آشنا تر شدن مردم با این هنر زیبا از سوی دیگر بسیار می تواند در پیشرفت هنر های نمایشی استان تاثیر گزار باشد که البته  امیدوارم این موضوع حد اقلی هم در چیشرفت کیفی شبکه صدا و سیمای ... استان تاثیر گزار باشد !

من با توجه به این که تخصص حرفه ای در این حوزه ندارم و تنها به عنوان یک مخاطب علاقه مند در سالن های نمایش حضور پیدا می کنم از توضیح بیش تر در این باره خودداری میکنم.

حرف آخر

بی گمان در این سال برنامه های فرهنگی و هنری مهم دیگری هم در استان برگزار شد که من در حال حاضر یا نسبت به آن ها حضور ذهن ندارم یا هم این که نقدی نسبت به آنها ندارم.اما امیدوارم سال 89 سالی بسیار پربار تر ، خبر ساز تر وهم چنین پویا تر برای عرصه فرهنگ و هنر سرزمین فردوسی و خیام وعطار و میرزا جواد آقای تهرانی و دیگر بزرگ مردان غیور خطه خورشید باشد.

...التماس دعا...

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 22:58 | | لينک به اين مطلب