شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1376 پس از 3 جلسه بررسي تشکيل شوراي فرهنگ عمومي کشور را به تصويب رساند و وظيفه اين شورا را اين گونه ترسيم کرد:" به منظور سياست گذاري، هدايت و نظارت فرهنگ عمومي کشور، شوراي فرهنگ عمومي زير نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشکيل ميشود."متعاقب اين موضوع شوراهاي فرهنگ عمومي در استان ها و شهرستان ها نيز تشکيل شد و وظيفه رصد فعاليت هاي فرهنگي و سياست گذاري ، هدايت و نظارت آن ها را برعهده گرفت.اما اکنون با گذشت سال ها از تشکيل اين شوراي مهم به نظر مي رسد که شوراي فرهنگ عمومي خراسان رضوي هنوز راه اصلي خود را نيافته است و با وجود توجه ويژه مسئولان در سال هاي قبل، هنوز هم در مقايسه با ظرفيت هاي ويژه استان در حوزه فرهنگ و هنر، اين شورا آن گونه که بايد در زمينه سياست گذاري و مديريت اين امور گام بر نمي دارد.به نظر مي رسد براي اصلاح اين امور توجه به چند موضوع ضروري است.
1-هيچ شکي نيست که وجود بارگاه ملکوتي امام رضا (ع) در مشهد مهم ترين مزيت خراسان رضوي است و به نظر مي رسد بر اين اساس بخش تصميم گير فرهنگي استان هم بايد به اين موضوع توجه ويژه اي داشته باشد.اما آن چه در عمل به نظر مي رسد اين است که شوراي فرهنگ عمومي به عنوان بالاترين مرجع تصميم گير فرهنگي استان طي سال هاي اخير توجه لازم را به اين مقوله نداشته است.
2-اختصاص بودجه فرهنگي هزار ميليارد توماني به خراسان رضوي طي 5 سال (اگر نگوييم مهمترين) بدون شک از مهم ترين اتفاقات فرهنگي تاريخ استان بوده است.اما در شرايطي که به نظر مي رسد شوراي فرهنگ عمومي بايد توجه ويژه اي به اين موضوع داشته باشد و براي هزينه کرد آن برنامه ريزي کند شاهديم که در بسياري از جلسه هاي سال گذشته اين شورا حتي بحث بودجه فرهنگي هم به ميان نيامده و در ديگر جلسات هم به اعلام اخبار يا گزارشي از وضعيت اين بودجه بسنده شده است.
3-با توجه به اين که جلسه شوراي فرهنگ عمومي استان در بهترين حالت ماهي يک بار به مدت يک ساعت و نيم برگزار مي شود محرز است که نمي توان در اين جلسه به صورت جزئي به تمام مسائل فرهنگي پرداخت.بنابر اين بايد با فعال تر شدن دبيرخانه شورا و بررسي مسائل جزئي و غير کاربردي در دبيرخانه ، تنها مسائل کاربردي و نيازمند تصميم گيري در جلسه اصلي طرح شود.حال آن که شاهد هستيم بخش زيادي از جلسه ها به بيان نکات غير کاربردي و کلي صرف مي شود که تاثيري در روند تصميم سازي فرهنگي استان ندارد.
4-يکي از مشهود ترين ضعف هاي شوراي فرهنگ عمومي استان حجم "بسيار زياد" گزارش کارهايي است که توسط شوراهاي شهرستان ها و نهادهاي مختلف در جلسه ارائه مي شود.شکي نيست که ارائه گزارش کارها زمينه ساز تصميم گيري و برنامه ريزي است اما سوال اين است که آيا نمي توان اين گزارش ها را پيش از جلسه به صورت مکتوب به اعضا ارائه کرد تا زمان جلسه صرف بررسي مشکلات و کمبودهاي حوزه فرهنگي شهرستان ها و نهادهاي استان شود؟
5-متاسفانه با وجود اهميت اين شورا شاهد هستيم که بخشي از اعضا به صورت فعال در بحث ها و تصميم گيري هاي جلسه حضور ندارند.معتقدم که اين نبود فعاليت نه به خاطر توانمند نبودن افراد که به خاطر برنامه ريزي نامناسب و روند جلسه هاست که زمان و شرايط اظهار نظر را براي اعضا فراهم نکرده است.از اين رو مي توان با برخي تمهيدات جزوي و تبيين مناسب تر صورت جلسات حضور اعضا را نيز فعال تر و موثرتر کرد.
پس از نوشت نویس:
۱- هر وقت که برای تهیه خبر در جلسه شورای فرهنگ عمومی حضور پیدا می کردم به معنای واقعی اعصابم خرد می شد.بعضی اوقات تا این حد پیش می رفت که می خواستم از جایگاه خبرنگاران بلند بشوم و بروم وسط جلسه تا به مدیران عزیز و فهیم و مهربان فرهنگی بگویم که(( بابا جان!فکر نان کنید که خربزه آب است.این چه مسائل بی ربطی است که درباره اش صحبت می کنید))
البته شما نگران نشوید چون من هیچوقت این کار را نکردم!اما همیشه نیت می کردم که روز بعد یک نقد در روزنامه بنویسم که آن هم معمولا محقق نمی شد.تا این که در این جلسه آخر با بالاگرفتن فشارهای درونی خودم و برخی تحریکات بیرونی این مطلب را نوشتم.همین جا باید بگویم که این مطلب خیلی سریع نوشته شده و نقص های زیادی هم دارد.
۲- چند روز قبل یکی از مدیران فرهنگی بازم ... استانمون بنده را بک جورایی تهدید کرده و به دبر گروهمان گفته که من دیگر با فلانی صحبت نمی کنم .دلیلش هم این بوده که من در بعضی حوزه های کاری ایشان به فوضولی پرداختم.یا به معنای شفاف تر این که درباره برخی گند کاری های آقای مورد نظر گزارش تهیه کردم.لطفا اگر در زمینه شیوه مواجهه با این آقا نکته ای به ذهنتون می رسه بفرمایید من سراپا گوشم...
ما به مکه می رویم و آن ها شیعیان بحرین را می کشند!
این روزها ماجرای بیداری اسلامی در بحرین به شرایط حساسی رسیده است و با هم دستی بیش از پیش آل خلیفه با آل سعود روز به روز بر تعداد کشته شدگان بحرینی افزوده می شود.چندی قبل در یادداشتی به تحلیل جزئی این ماجرا و وظیفه هر کدام از ما "مسلمانان" در این شرایط پرداختم و در این مطلب به یک نکته عملیاتی در این حوزه اشاره می کنم.موضوعی که می تواند هم از سوی متولیان امر در بدنه نظام و از آن مهمتر به وسیله عموم مردم کشورمان پیگیری شود.
1- به نظر می رسد که در شرایط کنونی معادلات بحرین امکان انجام اقدام عملی از سوی نظام جمهوری اسلامی غیر ممکن و بر خلاف مصالح "شیعیان بحرین" است.چراکه شاهد هستیم با وجود این که هنوز هیچ حرکت خاصی فراتر از اطلاع رسانی های معمول رسانه ای از سوی کشورمان انجام نشده است ، هر روز مسئله دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عرب در بوق و کرنا می شود و با سوء استفاده آل سعود و آل خلیفه از 2 تعصب "عربی " و " مذهبی " مردم منطقه برفشارهای وارده به شیعیان بحرین افزوده می شود. بر این اساس حتی اگر مصالح ملی خودمان را در نظر نگیریم ، اقدام عملی نظام جمهوری اسلامی موجب کشتار بیشتر مردم بحرین می شود.
2- اما آیا در این شرایط باید دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا با سرکوب شدن قیام مردم بحرین این حرکت "مبارک" از بین برود و قائله "ختم به مصلحت" شود؟ بی گمان پاسخ خیر است. اما چه باید کرد؟!
3- به نظر می رسد که برای تاثیر گذاری در این معادله باید از قدرت نرم به جای قدرت سخت استفاده کرد. به این صورت که شرایط را به گونه ای فراهم کنیم که آل سعود به عنوان حامی اصلی آل خلیفه منافع خود را در خطر ببیند و برای کاستن هزینه ها در نوع رفتارش نسبت به مردم بحرین تجدید نظر کند.
4- همه ما می دانیم که رفتن به سفر عمره یک عمل مستحب و نه واجب است و همچنین می دانیم که هر کدام از ما با ورود به سرزمین عربستان علاوه بر هزینه های معمول سفر مانند ورودی کشور مقصد ، بلیط هواپیما ، هتل ، حمل و نقل و ... ، با خریدهای معمولا میلیونی چه سود کلانی را به جیب آل سعود می فرستیم.آیا در این شرایط هم تامین اقتصادی آل سعود که در مراحل بعد تامین بودجه کشتار مردم بحرین رادر پی دارد باز هم برصلاح است؟شاید بگویید بدون در آمدهای حاصل از سفر عمره ایرانیان هم آل سعود توانایی مالی برای ادامه این کشتار بیرحمانه را در اختیار دارد؟اما باید توجه داشته باشیم که زائران ایرانی از محل های اصلی کسب در آمد حکومت عربستان و گردش اقتصادی این کشور هستند و از این رو قطع شدن و یا حتی کم شدن آورده های این محل کسب در آمد ضربه مهلکی به بدنه اقتصادی آل سعود است.بنابر این شکی نیست که آن ها در برابر این شرایط مجبور به واکنش می شوند و نمی توانند نسبت به موضوع بی تفاوت بمانند.در این وضعیت حتی اگر کشتار مردم بحرین پایان نیابد دستاوردهای دیگری مانند تهییج افکار عمومی در داخل عربستان ، مطرح شدن بیش از پیش انتقادها نسبت به رویکرد آل خلیفه در سطح بین المللی و تهدید جدی اقتصاد آل سعود در دراز مدت به دست می آید.