دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۹
ناصر ظريف؛ مردي که اثبات کرد در باغ شهادت باز باز است
 
ناصر ظريف؛ مردي که اثبات کرد در باغ شهادت باز باز است
 
خراسان رضوي - مورخ دوشنبه 1389/06/22 شماره انتشار 17647
 

زماني که جهاد در جبهه هاي حق عليه باطل پس از ۸ سال دفاع غيرت مندانه ملت ايران به اتمام رسيد، عده اي گمان کردند که ديگر نمي شود مانند پرستوهاي عاشق پر کشيد و از اين ديار کوچ کرد. گفتند: «در باغ شهادت بسته شد.» اما در همين زمان رهبر انقلاب نظر ديگري را مطرح کردند. ايشان فرمودند: «آن روزها دروازه شهادت داشتيم، ولي حالا معبري تنگ. هنوز هم براي شهيد شدن فرصت هست، بايد دل را صاف کرد.» طي سال هاي پس از پايان جنگ تحميلي تا به امروز خيلي ها اين جمله مقام معظم رهبري را اثبات کردند.آن هايي که پرستو شدند و به سرزمين پرستوها کوچ کردند.

فرهنگي گزارش «شهيد ناصر ظريف» يکي از اين دلاور مردان عاشق بود که سندي شد براي اثبات اين سخن. او که بهترين سال هاي جواني عمر خود را با خط مشي گرفتن از رهبر کبير انقلاب در جبهه هاي حق عليه باطل گذرانده بود با گذشت حدود ۱۶ سال از پايان جنگ به جمع ياران و دوستان خود پيوست و در منطقه کردستان جام شيرين شهادت را نوشيد.سالروز شهادت اين دلاورمرد خطه خورشيد بهانه اي شد تا جمعي از دوستان او گردهم جمع شوند و با برپايي محفلي ياد و خاطره همه مردان مرد قدم گذاشته در مسير شهادت را گرامي دارند.شامگاه شنبه ۲۰ شهريور موعد قرار ياران و همرزمان شهيد ظريف بود.آن ها که از ۶سال قبل ديگر حضور «حاج ناصر» را در جمع خود نمي ديدند در مسجد امام رضا(ع) مشهد دور هم جمع شدند تا يادي از خاطرات روزهاي سخت و در عين حال شيرين جهاد کنند. حجت الاسلام عدالتيان در سخنراني خود به تشريح مثل هاي مطرح شده در قرآن و روايات براي دنيا پرداخت و گفت: «يکي از مهم ترين اين مثل ها بازار تجارت است. در اين مثال دنيا به بازار تجارتي تشبيه شده است که ما انسان ها به عنوان فروشندگان آن هستيم و بايد با شناخت دقيق از خودمان، مشتري هاي بازار و شرايط تجارت از اين عرصه سودي ببريم.»وي در ادامه با تبيين شرايط دنيا به عنوان يک بازار تجارت تصريح کرد: شهدا در اين بازار بهترين معامله را انجام دادند. آن ها با شناخت کافي از خودشان، مشتري ها و شرايط تجارت، جان و مال و تمام دارايي شان را در راه خدا هزينه کردند و در واقع با خداوند تجارت کردند.

اخلاق و رفتار شهيد ظريف درس زندگي بود

اين واعظ روحاني در ادامه ضمن بيان اين مطلب که زندگي برخي از شهدا در عرصه هاي گوناگون داراي درس هاي زيادي براي ماست، اظهار داشت: «شهيد ناصر ظريف» از جمله اين شهدا بود که اخلاق، رفتار و حضور فعالش در عرصه هاي اجتماعي درس هاي زيادي را براي ما در بردارد.

نگاهي به زندگي شهيد

شهيد ناصر ظريف در خرداد سال ۴۱ در مشهد و در يک خانواده متوسط به دنيا آمد.«ناصر ظريف» با تأسيس سپاه پاسداران در خراسان از اولين افرادي بود که به اين مجموعه پيوست و جزو اولين گروه هايي بود که به فرماندهي شهيد بابا رستمي در سال ۵۸ به کردستان و شهر سقز اعزام شد.با حضور شهيد محمود کاوه در سال ۵۹ در کردستان در کنار او و جمعي ديگر از نيروهاي خراساني جبهه کردستان همچون شهيد چنگيز عبدي فر اولين گروه هاي اسکورت را براي تأمين راه ها و ترابري در محورهاي مواصلاتي کردستان شکل داد.با شکل گيري تيپ ويژه شهدا به همت شهيد بروجردي در شمال غرب، نيز به اين يگان پيوست.وي در تيپ ويژه شهدا مسئوليت هاي متعددي از جمله فرماندهي گردان حضرت رسول(ص) را بر عهده داشت و اين زماني بود که در عمليات تصرف و پاک سازي شهر استراتژيک مهاباد که مهم ترين مرکز تجمع و هدايت ضد انقلاب به شمار مي آمد، توانست با فرماندهي اين عمليات، ضربه محکمي به دشمن وارد نمايد.حيات سردار شهيد ناصر ظريف پس از پايان جنگ فصل ديگري از ايثارگري ها و مجاهدت هاي او بود. با ادغام تيپ ويژه شهدا در لشکر ۵ نصر خراسان شهيد ظريف مسئوليت هاي مختلفي را در اين يگان به عهده گرفت. او در همين دوران توانست با تکميل تحصيلات خود در رشته علوم اجتماعي دانشگاه فردوسي مشهد پذيرفته شود و پايان نامه خود را پيرامون ابعاد شخصيتي و اجتماعي شهيد کاوه به رشته تحرير درآورد. با حضور طالبان در افغانستان و آغاز ناامني ها در شرق کشور به عنوان فرمانده عمليات تيپ ويژه شهدا در شرق ايران بار ديگر حماسه ها و رشادت هاي رزمندگان در کردستان را در اين سوي ميهن احيا کرد.شهيد ظريف در کنار تمامي فعاليت هاي نظامي از تلاش علمي غافل نبود و توانست با وجود انواع مأموريت هاي محوله در مقطع کارشناسي ارشد مديريت دفاعي ادامه تحصيل دهد و پايان نامه خود را با موضوع مسائل آمايش سرزميني در شرق کشور تدوين نمايد که مورد تقدير استادان دانشگاهي او قرار گرفت.شهيد ناصر ظريف به واسطه رشادت هايش در تأمين امنيت شرق کشور بارها توسط مسئولان نظام مورد تقدير قرار گرفت و جايزه فرمانده برتر در مبارزه با مواد مخدر را از رياست قوه قضاييه دريافت کرد.با حضور نظامي آمريکا در عراق و شرايط حساس مرزهاي غربي براي رزمايش نيروي زميني سپاه در غرب کشور پس از سال ها دوباره به منطقه کردستان اعزام شد که در منطقه صفر مرزي سيف سقز، بر اثر انفجار مين به همراه يکي ديگر از پاسدارانش به نام خسروي به سوي دوستان شهيدش پر کشيد.

مشاور و قابل اتکا بود

در ادامه براي آشنايي بيشتر با ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري شهيد ناصر ظريف با همسر وي گفت و گو مي کنيم.«زهرا کاريزي» که در ارديبهشت سال ۶۰ هم زمان با اوج گرفتن شرايط جنگ تحميلي با شهيد ظريف ازدواج کرده است در توصيف همسرش مي گويد: «با اين وجود که در زمان ازدواج ما شهيد ظريف کمتر از ۲۰ سال سن داشت، انسان بسيار پخته و با تجربه اي بود. با وجود اين که همواره در زمان جنگ و حتي پس از آن در مأموريت هاي مختلف شرکت مي کرد، اما هيچ گاه مطالعه را ترک نمي کرد و از علم آموزي غافل نبود.»

چند سخن از روزهاي دوري

همسر شهيد ظريف در ادامه به روزهاي اوايل ازدواجش که با اعزام هاي متعدد شهيد ظريف به جبهه هاي حق عليه باطل و دوري آن ها از يکديگر همراه بود، اشاره مي کند و مي گويد: رفتار شهيد ظريف در زمان بازگشت از مأموريت ها و مرخصي به گونه اي بود که روزهاي سخت دوري او از خانه و خانواده را جبران مي کرد. او تمام مسائل مربوط به خانه و اعضاي خانواده را پي گيري مي کرد و هميشه جوياي حال ما بود.»

پايان جنگ شرايط را تغيير نداد

«زهرا کاريزي» در ادامه به روزهاي پس از پايان جنگ تحميلي اشاره و عنوان مي کند: «پايان جنگ نيز شرايط ما را تغيير نداد. شهيد ظريف هم چنان مثل گذشته در مأموريت ها و سفرهاي کاري به مناطق گوناگون کشور حضور داشت و همانند سال هاي جنگ تحميلي در راه اعتلاي نظام جمهوري اسلامي مجاهدت و تلاش مي کرد. اما در اين شرايط هم رفتارش به گونه اي بود که ما هيچ گاه جاي خالي او را احساس نمي کرديم.»

اصرار براي آخرين اعزام

اين همسر شهيد پس از حال و هوا و شرايط روزهاي آخرين اعزام شهيد ظريف براي شرکت در رزمايش کردستان در سال ۸۳ مي گويد: «قرار نبود که حاج ناصر در اين رزمايش شرکت کند.اما خودش خيلي علاقه مند بود که به کردستان برود و به ياد روزهاي رزم در کردستان در اين رزمايش حضور داشته باشد. آن قدر اصرار کرد که بالاخره قرار شد در رزمايش شرکت کند. اما باز وقتي که با حضور او موافقت شد وسيله نقليه اي براي رفتن او به منطقه رزمايش وجود نداشت.پس از پي گيري هاي فراوان قرار شد که به وسيله هواپيما به منطقه اعزام شود. اما زماني که براي پرواز به فرودگاه رفت متوجه شد که با وجود اعلام قبلي به او، امکان حضور او به عنوان مسافر در هواپيما وجود ندارد.اين موضوع هم شهيد ظريف را از رفتن بازنداشت. باز هم آن قدر اصرار و پي گيري کرد که در نهايت قرار شد به عنوان کادر پرواز به کردستان اعزام شود و پس از آن هم در همين رزمايش به شهادت رسيد.»

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 14:10 | | لينک به اين مطلب