سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۸
بهزادپور: نقش هنر را درگسترش انقلاب اسلامی نادیده گرفته ایم
در گفت وگو با نویسنده و کارگردان نمایش «سلسلة الذهب» عنوان شد
 
بهزادپور: نقش هنر را درگسترش انقلاب اسلامی نادیده گرفته ایم
 
صفحه 07 ادبي و هنري ، شماره سريال 17439 ، تاريخ انتشار 880924
 
محسن هوشمند

نمایش «سلسلةالذهب» پس از یک ماه اجرا در مجتمع آیه ها، به اجرای خود در مشهد پایان داد.

این نمایش با عنوان «شب های آفتابی» به مشهد آمد که به پیشنهاد مسئولان کنگره ۲۳ هزار شهید استان های خراسان، به «سلسلةالذهب» تغییر نام داد. این نمایش در ۱۴ پرده به نویسندگی و کارگردانی «بهزاد بهزادپور» و تهیه کنندگی و مدیریت تولید «جلیل شعبانی» در شب های سرد پاییزی روایتی باشکوه از هبوط حضرت آدم تا ظهور امام زمان(عج) را به صحنه آورد و موفق شد بیش از هزار و ۵۰۰ تماشاچی مشهدی را هر شب به مجتمع آیه ها بکشاند.در یکی از آخرین شب های اجرای این برنامه، به سراغ «بهزادپور» رفتیم و با او هم صحبت شدیم. او که معتقد است اثری بی نظیر را به نمایش گذاشته است، در این باره توضیح می دهد: تنها نقطه مشترک ابعاد مختلف نمایش «سلسلةالذهب» ، تاثیرگذاری مستقیم و صادق بر مخاطب بود.«بهزادپور» از سردار شهید شوشتری و سردار جاهد به عنوان افرادی که نقش به سزایی در اجرای این اثر در مشهد داشته اند، نام می برد. او هم چنین از بی توجهی به حوزه فرهنگ و هنر انتقاد می کند و می گوید: ما هنوز نتوانسته ایم برای گسترش فرهنگ اسلامی، ایرانی و انقلابی خود به شکل مناسبی از هنر بهره ببریم.اما بخوانید آن چه را حاصل این گفت وگوست.

خراسان: اولین نکته ای که درباره نمایش «سلسلةالذهب»، می توان به آ ن اشاره کرد استفاده گسترده از نور، صدا، تصویر، حرکت و ... در شکل های مختلف است که مشابه آن را تاکنون در تئاتر، سینما و... دیده ایم. شما این اثر را در کدام بخش از هنرهای نمایش تقسیم بندی می کنید؟

* خود ما هم در روند تولید این کار؛ نتوانسته ایم عنوانی برای آن انتخاب کنیم. در واقع بدنه این اثر از چند هنر تشکیل شده است که نمی توان آن را تئاتر، سینما، حرکات موزون با نور یا حتی مایکرو تئاتر که در ۳ بعد اجرا می شود، نامید. موسیقی، صدا، سایه ها و... سهم زیادی در این کار دارد که مشابه آن در تئاتر وجود ندارد به همین دلیل به شکل آکادمیک نمی توانم آن را معرفی کنم. اگر کسی بخواهد «سلسلةالذهب» را بشناسد حتما باید آن را تماشا کند. باید به این نکته توجه داشت که اساس این کار، حضور تماشاگر است. ما برای این که تماشاگر را در یک فضای واقعی قرار دهیم، هزینه های زیادی را تقبل کرده ایم.

خراسان: چه عاملی باعث شد شما این اثر را به این شکل ارائه کنید؟

* زمانی که وارد عرصه هنر شدم دیدم که همه درباره یک مجموعه تقسیم بندی های کلاسیک بحث می کنند. به این فکر افتادم که نباید خود را در این زمینه ها محدود کنیم و تنها هدف باید تاثیرگذاری بر تماشاگر باشد. به نظر من هدف این تقسیم بندی ها، یاری هنرمند برای تاثیرگذاری بر تماشاچی است. باتوجه به همین موضوع این اثر را ساختیم که تنها نقطه مشترک ابعاد مختلف آن، تاثیرگذاری مستقیم و صادق بر تماشاچی است. برای این کار هم از عناصر مختلف سایه، صحنه، صدا، نور، سکون و... استفاده کردیم.

خراسان: آیا نمونه این کار قبلا هم ارائه شده است؟

* من تاکنون به این صورت اثری را ندیده ام.

خراسان:کمی درباره سیر مراحل تولید اثر صحبت کنید.

* اولین حرکت برای تولید این گونه آثار، در اربعین امام خمینی(ره) اتفاق افتاد. آن زمان با استفاده از پرسپکتیو، اسلاید و تئاتر و محراب در یک مسجد، برنامه ای را اجرا کردیم. بعد از آن به مناسبت چهلمین روز شهادت سیدمرتضی آوینی با استفاده از ۳ چادر ۱۲ نفره، جایگاه تماشاچیان را  آماده و ۲ شب برنامه برگزار کردیم. با گذشت حدود ۵ سال این اثر را در ۵ قسمت، در کنگره شهدای خوزستان به نمایش گذاشتیم. ۲ سال بعد نیز کنگره شهدای سپاه حفاظت با ۷ قسمت و ۲۰ شب اجرا میزبان این برنامه بود. آخرین اجرای قبل از مشهد هم در همدان بود. البته همیشه قصد داشتم کار جدیدی اجرا کنم.

خراسان: یعنی برنامه در مراحل مختلف تکامل پیدا کرد؟

* قالب اصلی به یک شکل بود و داستان تکامل پیدا کرد. ولی داستان از هبوط تا ظهور، به طور کامل تنها در مشهد اجرا شد.

خراسان: کمی هم درباره نویسندگی داستان صحبت کنید. آیا خودتان به تنهایی نمایش نامه را نوشتید یا این اثر چند نویسنده داشت؟

* من به تنهایی نمایش نامه را نوشتم. به این صورت که به مرور زمان داستان را کامل تر کردم و آن چه به ذهنم می آمد، اجرا می کردم.

خراسان:  برای نوشتن داستان از چه منابعی استفاده کردید؟

* این داستان ها بسیار معروف است من برای نوشتن آن از بعضی قسمت های قصه پیامبران استفاده کردم و به همین دلیل، نیاز به منابع خاصی ندارد.

خراسان: چرا روایت داستان حضرت نوح(ع) جزو نمایش نبود؟

* نقطه عطف داستان حضرت نوح(ع) جاری شدن سیل و حرکت کشتی است، من اگر می خواستم این داستان را به نمایش اضافه کنم باید از آب به شکل واقعی استفاده می کردم. ولی باتوجه به هزینه ای که می برد و سختی که ایجاد می کرد، از روایت آن صرف نظر شد.

خراسان: برای نوشتن داستان از کسی کمک نگرفتید؟

* خیر.

خراسان: باتوجه به این که همه مخاطبان با این داستان ها آشنا هستند، به نظر شما چه عاملی باعث می شود باز هم از تماشای آن لذت ببرند؟

* اولین عامل این است که ما نمی خواستیم هنر و شیوه هنری را به مخاطب تحمیل کنیم. مثلا همه فکر می کنند برای تاثیرگذاری بر تماشاچی، باید او را در مکانی آرام مثل سالن سینما یا تئاتر قرار داد تا بتواند تمرکز کند. ولی ما این شکل را عوض کردیم و تصمیم گرفتیم به محلی برویم که تماشاچی بیشتر لذت ببرد. برای تحقق این امر، هزینه زیادی را تقبل کردیم.

خراسان: مدیریت ۳۰۰ بازیگر که بخش عمده ای از آن ها حرفه ای هم نبودند کار سختی نبود؟

* اوایل خیلی سخت بود. آن زمان حتی دستیاران من هم نمی دانستند موضوع چیست و قرار است چه کاری اجرا شود. ولی وقتی کار را پیش بردیم کم کم تعداد کسانی که موضوع را درک کرده بودند بیشتر شد در حال حاضر تقریبا همه می دانند کار به چه صورت است.

خراسان: این تعداد زیاد بازیگر را چگونه انتخاب کردید؟

* به این دلیل که به تعداد زیادی بازیگر نیاز داشتیم و این موضوع هزینه زیادی را در پی داشت. به همین خاطر از سربازان وظیفه استفاده کردیم. کارکردن با سربازان خیلی سخت بود. آن ها در ابتدا قبول نمی کردند که این کار را انجام دهند. زمانی که چند روز از اجرا گذشت تازه متوجه شدند چه کاری انجام می دهند. با تلاش بسیار زیاد، موفق شدیم از سربازی که هیچ علاقه و استعدادی در بازیگری نداشت، استفاده کنیم. البته نقش های اصلی را، بازیگران حرفه ای اجرا می کردند.

خراسان: آب و هوا تاثیری در اجرای شما نداشت؟

* یکی از اصلی ترین موضوعاتی که فکر می کردیم هرگز امکان اجرا در مشهد وجود ندارد، مسئله آب و هوا بود. ولی در نهایت موفق شدیم برنامه را، حتی زیر برف و باران هم اجرا کنیم که در نوع خود بی نظیر بود.

خراسان: بعد از مشهد هم اجرا دارید؟

* از شهرهای بوشهر، تبریز، همدان و زاهدان پیشنهادهایی شده ولی هنوز اجرای ما در آن شهرها، قطعی نشده است.

خراسان: در مجموع از اجرایی که در مشهد داشتید، راضی هستید؟

* از چیزی که من فکر می کردم هم بهتر شد. ولی هنوز کارهای دیگری می توان انجام داد که باتوجه به هزینه های سنگینی که باید برای آن صرف شود، نسبت به تاثیری که می گذارد، مقرون به صرفه نیست.

خراسان: کمی هم روند گفت وگو را تغییر دهیم. به نظر شما آیا ما موفق شده ایم از هنر به شکل مناسب برای گسترش فرهنگ اسلامی، ایرانی و انقلابی خود استفاده کنیم؟

* به نظر من می توان گفت مدیران فرهنگی و هنری در این ۳۰ سال، به حوزه فرهنگ و هنر ظلم کرده اند. امروز شاهد این هستیم که نسل جدید، نیازمند یک تحول عظیم فرهنگی و هنری است. ولی اثری از آن دیده نمی شود باید توجه داشته باشیم زیرساخت انقلاب ما، فرهنگ بود نه اقتصاد.امروز آمار، چشم انداز و برنامه ای برای گسترش فرهنگ و هنر دیده نمی شود. «این شهر همه اش شده زمین؛  دیگر آسمان نمانده است.» این دیالوگ اصل حرف من است که در فیلم «خداحافظ رفیق» گنجانده ام. چرا تاثیرپذیری نسل پنجم از امواج آن طرف کره زمین، مساوی با ۵ شبکه تلویزیون ماست؟ بزرگ ترین ناحیه ای که دشمن سعی داشته در آن تاثیر بگذارد، ناحیه فرهنگ و هنر بوده است. در کشورهای غربی هنرمندان، ژنرال های جنگ روانی هستند. در حالی که ما از هنر برای گسترش فرهنگ اسلامی و انقلابی و مبارزه با جنگ روانی دشمن، استفاده مناسبی نکرده ایم و آن را نادیده گرفته ایم، به نظر من ما باید به دنبال ایجاد نیروی مولد و تولیدکننده هنر باشیم.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 17:51 | | لينک به اين مطلب